اگر روزی توفیـق، یار شـد و به هـر نیتی عـزم دیـدار شـهر اصفهـان یا سـایر نقـاطی که در مسیر بـزرگـراه اصفهــان قرار دارنـد، کـردید ، حـوالی شهر مصفای نطنز ، تقریباً شش کیلومتری شهر ، نیم نگاهی به حاشـیهی بزرگــراه بینــدازید و گـالـری بـزرگ زمین شـناسی که نامش کـوه سـرفراز چـلـک است نظـاره کـنیـد. این کوه ، تماشاگه راز است. شـاهد غـمهـا و شادیهای مردم دامنهنشـین بوده. کـوهی است با اَلوان سـیـر و روشـن که هـر چـه از پایین که کـبـودین و گاه با سـرخی اُخرایی عجین است به سمت بــالا میروی روشنتر و به رنک خــاک درمیآید. بطور آشـکار ، لایــههـای عمـر را در هر بخش از آن شاهد خواهی بود.
وجود سنگوارههای متنوع که بعضی از آنها منقوش به اندام موجودات آبزی هستند حکایت از پارینهگی این اثر طبیعی و فرسایشی میکند. خوب دقت کنید این کوه ادامه رشتهکوهی است که آغازش از فرسنگها آنطرفتر شروع شده است که نامش در اصطلاح محلی « چرخه » است و بسیار مسمّی است این نام.
گویا میچرخد و میچرخد تا به این نقطه برسد. از همه مهمتر در پای همین برج سراپا حیرت ، روستایی در حاشیهی بزرگراه قرار دارد که زادگاه آبا و اجدادی من است و نام شریفش جزن است و سادگی و خلوص حتی از نامش نمایان است.
ضمن درج نمایی نمایان از قامت خمیدهی این قائمهی رنگین جامه ، شما را نقشهی راه نمودهام در ذیل این پست که راه را گم نکنید. حتماً بروید و لبی تر کنید و دمی بیاسایید. شبی را در این خطه منزل کنید.
مرحوم حسن سمنانی جزنی در وصف کوه چلک سروده است:
در جزن کوهی است نام او چلک ســنگ او خــارا و خــاک او سـبک
مرتفـع کـوهی است اما بی گیاه رأس او زرد است و پاییـنش سیاه
پور محـمـودی است انـدر پــای او چشمهی آبی است در سفلای او